ژولیا کریستوا، با نگاه روانکاوانه و فلسفی‌اش، بدن زن را نه فقط به‌عنوان یک واقعیت زیستی، بلکه به‌مثابه یک متن، یک معنا، و یک چالش در برابر نظم نمادین پدرسالارانه می‌بیند. در جهان او، زن درون مرزها و زبان‌هایی محصور شده که از پیش برایش تعریف شده‌اند؛ او همواره «دیگری» است، آن‌که از طریق بدنش معنا می‌یابد، اما هرگز به تمامی در زبان تثبیت نمی‌شود.

کریستوا معتقد است که زنانگی در نظم نمادین، یعنی در زبانی که جهان را شکل می‌دهد، همیشه در جایگاه غریبه‌ای آشنا قرار دارد. بدن زن، با تمام تغییراتش ( زایندگی، خونریزی، میل، و فرسودگی) چیزی است که فرهنگ می‌خواهد رام کند، پنهان سازد یا به تصویرهای محدود تقلیل دهد. زن، در این ساختار، نه یک سوژه‌ی کامل، بلکه موجودی میانجی است: هم درون زبان و هم بیرون از آن، هم در قلمرو قانون پدر و هم در ساحت پیشازبانی مادری.

اما کریستوا نشان می‌دهد که این وضعیت، تنها یک سرنوشت نیست، بلکه امکانی برای گسست و دگرگونی است. اگر زن، به‌عنوان آن‌که همیشه در حاشیه‌ی معنا ایستاده، بتواند سخن بگوید، نه به زبانی که او را خاموش کرده، بلکه به زبانی که از درون بدن و تجربه‌اش برمی‌خیزد، آنگاه می‌تواند ساختارهای تثبیت‌شده را متزلزل کند. زنانگی در این معنا، نوعی مقاومت است، نوعی شورش علیه تثبیت‌شدگی‌های هویتی.

بدن زن، از نگاه کریستوا، نه صرفاً یک ابژه‌ی میل، بلکه میدان نبردی برای بازتعریف سوژگی است. او حامل یک «امر نیمه‌جوهرین» (semiotic chora) است، یک ریتم، یک موسیقی، یک جریان که منطق خطی و مردانه‌ی زبان را به چالش می‌کشد. در همین آشوب، در همین خروج از فرم‌های پذیرفته‌شده‌ی معنا، زن می‌تواند نه فقط خود را بازتعریف کند، بلکه امکان زبانی نو را بیافریند، زبانی که دیگر زن را به «دیگری» تقلیل ندهد، بلکه او را به‌عنوان سوژه‌ای زنده و سیال به رسمیت بشناسد.

در نهایت، از نگاه کریستوا، زن کسی نیست که تنها در چارچوب‌های ازپیش‌تعیین‌شده‌ی جامعه معنا شود؛ بلکه او همان شکاف، همان بی‌ثباتی، همان امکان تغییر است که هر نظمی را به چالش می‌کشد. بدن زن، نه یک مکان ثابت، که حرکتی بی‌پایان است؛ او نه در قالب‌های مردسالارانه، بلکه در تجربه‌ی زیسته‌ی خود، معنا می‌یابد.

نویسنده: الهه صدوقیی

رزرو روان‌درمانی آنلاین

لطفاً این فرم را با دقت تکمیل و برایمان ارسال کنید تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم.

دربارهٔ ما

واروژ یک کلینیک آنلاین روان‌درمانی است که از آذر ماه سال ۱۴۰۲ شروع به کار کرده. در حال حاضر ۹ درمان‌گر حرفه‌ای که تحت نظارت سوپروایزر هستند در واروژ مشغول به کارند.

Leave A Comment