کافکا داستانی دارد به نام هنرمند گرسنگی.
شخصیت اصلی این داستان از روزه‌داری و گرسنگی کشیدن در انظار لذت می‌برد. تنها گله‌ی این فرد این است که اجازه ندارد بیش از چهل روز روزه‌داری کند.

بالاخره روزی رسید که مردم از این نمایش روزه‌داری خسته شدند و یگانه جایی که برای اجرای این هنرمند باقی مانده سیرک بود اما حتی آنجا نیز توجهی به او نشد. وقتی همه‌ی مردم او را فراموش کردند عاقبت توانست هرچه قدر دلش می‌خواهد روزه‌داری کند. روزی مدیر سیرک تصمیم می‌گیرد از قفس به ظاهر خالی او برای کاری استفاده کند ولی هنگام تمیزکردن قفس متوجه می‌شود که هنرمند زیر خاشاک قفس نیمه‌جان است. مرد روزه‌دار با ته‌مانده‌ی توانش رازش را برملا می‌کند و می‌گوید نباید بابت گرسنگی‌اش تحسین اش می‌کردند، زیرا روزه‌داری کاری بود که مجبور بود انجام دهد. وقتی مدیر سیرک علت را از او پرسید هنرمند گرسنه گفت چون” غذایی را که دوست داشتم نمی‌توانستم پیدا کنم. اگر چیزی را که دوست داشتم پیدا می‌کردم حتما مثل تو یا هرکس دیگری خودم را سیر می‌کردم”
هنرمند روزه‌دار با این مکاشفه تعریفی کامل از منطق میل به ما ارائه می‌دهد. سوژه، که نشانه‌ی بارزش فقدان بنیادین است هیچگاه ابژه‌ای را پیدا نمی‌کند که بتواند این فقدان را پر کند. یکی از راهکارها کنار آمدن سوژه با این مشکل است و تا ابد باید از ابژه ای به ابژه ی دیگر برود و همیشه میلش ارضا نشده باقی بماند. انتخاب دوم سوژه این است که دست از جستجوی ابژه بکشد و ژوئیسانس را دقیقا در همین خویشتنداری _ روزه‌داری – بیابد.
برای باقی ماندنِ میل باید خود را به ممنوعیت‌های میل وفادار نگه‌داریم.

نویسنده: محمد چگنی

رزرو روان‌درمانی آنلاین

لطفاً این فرم را با دقت تکمیل و برایمان ارسال کنید تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم.

دربارهٔ ما

واروژ یک کلینیک آنلاین روان‌درمانی است که از آذر ماه سال ۱۴۰۲ شروع به کار کرده. در حال حاضر ۹ درمان‌گر حرفه‌ای که تحت نظارت سوپروایزر هستند در واروژ مشغول به کارند.

Leave A Comment