نوعی از رواندرمانی که براساس اصل پویایی روان بنا شده باشد را رواندرمانی پویا یا تحلیلی می نامند.
پویایی روان به معنای ذهنِ در حرکت است. به زبان ساده، لغت پویایی روان اشاره به نیروهای در حالِ حرکت ذهن دارد. فروید زمانی لغتِ پویایی روان را ابداع کرد که متوجه شد، برخلاف مفهومبندی پیشین مبتنی بر ایستا بودنِ روان، ذهن یک نظام مدام در حال تغییر و برانگیخته شده با عناصر بیوقفه در حال حرکت و پرانرژی است. عناصر در حال حرکت موجود در ناخودآگاه، افکار، احساسات و رفتارهای خودآگاه را تحتتاثیر قرار میدهند.
در واقع رواندرمانی تحلیلی یک نوع کار بالینی مبتنی بر اصول و نظریههای روان تحلیلی است. این نوع رویکردِ درمانی از نظریات روانکاوی برای صورتبندی و درمان استفاده میکند. هدف از این درمان افزایش خودشناسی فرد است و رواندرمانگر در مورد تعارضاتی که در لایههای زیرینِ مشکل فعلی بیمار قرار دارد به او بینش میدهد.
هر چیزی که در فرایند درمان تحلیلی صورت میگیرد از مسیر خودشناسی میگذرد. بیمار از طریق شناختِ علت، خودش را بهتر میشناسد. به عبارتی در فرایند درمان تحلیلی، رواندرمانگر با کندوکاو در درون لایههای عمیق مشکل بیمار و شناسایی علت به خودشناسی بیمار کمک میکند.
درمان تحلیلی برای همه مناسب نیست
یک رواندرمانگر تحلیلی در ابتدای کار باید بیمار را از لحاظ اینکه برای درمان تحلیلی مناسب هست یا نه ارزیابی کند. بعضی از بیمارها با نوعی مشکل اورژانسی به اتاق درمان میآیند که به مداخلهی سریع نیاز دارد و یا نوعی از اختلالهای شخصیت را دارند که درمان تحلیلی برایشان مناسب نیست.
نکتهی مهم این است که مشکلات نباید ماهیت اورژانسی داشته باشند، یعنی اصولا رواندرمانگر تحلیلی کار اورژانسی انجام نمیدهد. همچنین بیماری که فرایند درمان تحلیلی را شروع میکند باید باید توانایی تحمل ناکامی را داشته باشد.
رواندرمانگر باید ذهن کاوشگری داشته باشد و در فرایند ارزیابی تمام موارد را بررسی کند تا در پایان تشخیص دهد که آیا درمان تحلیلی برای بیمار مناسب هست یا نه.
نویسنده: الهه صدوقی